در تبعید بدنیا اومدم و محل تبعید شهر تبریز بود دوران کودکی و نوجوانی رو در تبعید و در شهر تبریز گذروندم جوانی رو با سربازی و دانشگاەدر تبعید گذروندم سپس ادامە زندگی رو برای چند سال در ترکیە در تبعید بودم سپس تبعید در قبرس بعد از قبرس تبعید تمام شد و بازگشتم و ازدواج رو مرحم تبعید کردم اما بازهم تبعید شدم اینبار بە شمال عراق ٨ سال نیز در شمال عراق در تبعید بەسر بردم الان ٧ سالە کە در المان در تبعید هستم و در ابتدای ورود بە المان متوجە بیماری سرطان کبد شدم این تبعید کی بە پایان خواهد رسید نمیدانم

سلام خوشحالم که توانستم سرگذشت چند تن از عزیزانی که در روز ۲۱ مهر۵۸ قدم به این عرصه ی خاکی گذاشتن را بخوانم،من نیز دراین روز در جنوب ایران متولد شدم.هرچند جنگ بود و ترس از دست دادن عزیزان... ولی نیک گذشت.دوران جوانی و دانشجویی بسیار عالی.و بحمدلله ازدواج خوب و دو فرزندزیبا.. ولی خوب متاسفانه در اوج تلاش برای پیشرفت زندگی در سن ۳۸ سالگی..متوجه کنسر شدم و الان به مدت ۴سال و نیم است که با این بیماری در جنگم.با آرزوی سلامتی و موفقیت برای همه شما

من در جنوب تهران محله پارک بی سیم بدنیا اومدم در طی روزگار سختی زیادی کشیدم ولی در حال حاضر زندگی خوب و سرشار از خوشبختی دارم . و اکنون با سه فرزند در حال طی کردن دوره ی دکترای مدیریت هستم و ساکن بلوار داد مان هستم . و در اوقات فراغت در شمال به باغداری می پردازم.

سلام به همه ی کسانی که با من نفس کشیدن را آغاز کردند .کودکی سخت هم زمان با جنگ ودوران تاهل توام با بالاو پایینهای بسیار وتولد فرزندانم وتحصیل وکلا بدو بدو داین ۴۲ سال ثمره ی زندگی من هست الحمدلله .از امسال تولدم تصمیم گرفتم بیشتر استراحت کنم ،بهتر فکر کنم وقدر اطرافیانم رو بدونم وبراشون بیشتر وقت بذارم وبیشتر از وجودشون لذت ببرم .

من ساکن گرگان..متولد ۵۸.۷.۲۱ از زندگی ام راضی ام..اما در بدترین دوران تاریخ به دنیا آمده‌ایم

من مهدی هستم،تو محله جنوب تهران متولد شدم و با ورزش کردن زندگیمو خوب شروع کردم تا اینکه تو بیست و شش سالگیم داور ملی فدراسون فوتبال شدم وبعد از اون تو سن بیست و هشت سالگیم ازدواج کردم و روزای خوبی و رو سپری کردم و روزای خوبی رو سپری کردم تا اینکه تو سال نودو پنج با توجه به مشکلات مالی که داشتم از همسرم جدا شدم و الان در صدد حل مشکلات زندگیم و تو سرآشیبی مشکلاتم هستم و مجرد در حال سپری کردن این روزا کنار خانوادم میگذرونم از نظر روحی خیلی خوبم و ۱۸۶ سانتی متر قدمه و وزنی بالق بر ۸۹ کیلو گرم هم دارم.در کل از زندگیم با تمام فراز و نشیب راضی هستم.

دوران کودکی ام بسیار خوب بود خیلی شاد بودم و روزگارم بسیار عالی بود نوجوانی سرمست و بسیار خرامان بودم در جوانی با مواد مخدر آشنا شدم و لذت میبردم، کمی که گذشت متوجه منجلاب اعتیاد شدم و کم کم سرخورده شدم چون هرچی تلاش کردم که خودرا نجات بدهم کمتر موفق شدم الان بعداز حدود ده سال دست و پا زدن احساس میکنم این زندان ابدیست و آرزوی مرگ میکنم چون هرچی در دوران کودکی و نوجوانی مست و مغرور بودم و در بهشت سیر میکردم، الان حدود ده سال است که دارم کفاره اش را پس میدهم. برای همه معتادا آرزوی رهایی میکنم. برام دعا کنید چون هیچوقت برای کسی بد نخواستم. خدا نگهدار/داوود/متولد/21/7/1358