با این که 30 ساله شدم اما انگار هنوز هدفمو پیدا نکردم. وقتی نوجوان هستی کمتر متوجه گذر زمان میشی. الان مثل برق و باد داره زمان میگذره و احساس هنوز کاری نکردم نه ازدواج کردم نه کار درست و حسابی دارم نه اصلا برنامه ای به اون صورت میشه چید برای آینده.. چی فکر میکردیم و چی شد...

خدارو شکر که به دنیا اومده ام کار میکنم تلاش میکنم و از خدا ممنونم هنوز ازدواج نکردم ولی بلاخره ۱روز تصمیم میگیرم ازدواج کنم از سن کم کار کردم و خدارو شکر موفق هستم و راضیم از زندگی

دخترم این تاریخ بدنیا اومد .با همه ی بچه های تازه بدنیا اومده فرق داشت موهای پر پشت مشکی با مژهای بلند .. خیلییی خشکل بود و هنوزم هست ...هر روز اهنگ یه دختر دارم شاه نداره رو گوش میدادم ..یه پسر هفت ساله هم داشتم ..وقتی که رفتم شناسنامه اشو گرفتم طول مسیر گریه میکردم و دعا که خدایا سر نوشت دخترم مثل خودم نشه خوشبخت بشه .. چند سال بعد از شوهرم جدا شدم و بچه هام رو با خیاطی بزرگ کردم ..الهی همه خوشبت و شاد باشن

از هشت سالگی پدرم رو از دست دادم مادرم به سختی پنج تا بچه رو بزرگ کرد و سر و سامون داد نوزده سالگی ازدواج کردم الآن هم ۳ تا بچه دارم با بچه هام از زندگی لذت میبرم هرچند زندگی پستی و بلندی داره بازم باید ادامه داد بخاطر عزیزامون

بچگیم پراز عقده و ترس و کمبود بود پدرمادرم جدا شدن وقتی۳ سالم بود پدرم حس پدری نداشت و نداره بااینکه خیلی عاشقشم هنوزم آخه دخترا بابایین خودم سخت تلاش کردم درس خوندم درحال حاضرروپایان نامم کارمیکنم وقصددارم تادکتراپیش برم نیمه گمشدمو۳سال پیش پیداکردم واقعاخداروشکرمیکنم هرچقدگذشته بدی داشتم‌ حال وآینده خوبی بابهترین همسردنیابرام رقم زده.مااسفندیا خیلی احساسیم ولی من بخاطرشرایط زندگی گذشتم احساساتم کمرنگ شده بیشترتوکارام سعی میکنم منطق به کارببرم تااحساسات ودیگه ازدست دادن چیزی اذیتم نمیکنه

گذشته عالی .حال بی نظیر ان شاا.... آینده هم توپ

از بچگی خیلی سختی کشیدم خونه ما همیشه جنگ و دعوا به پا بود و پدر و مادرم فضای خونه رو به میدون جنگ تبدیل کرده بودن پدرم زن دوم گرفته بود آورده بود پیش ما جمعیت ما زیاد بود و اکثرا دختر بودیم ولی با این وجود با تلاش خودم الان معلمم و اعضای خانواده هم همگی شاغل هستن دوساله با اونی که واقعا انسانه و شخصیت فوق العاده ای داره عقد کردیم خداروشکر راضی ام. ان شاالله همه ی هم تولدی هام بهترین سرنوشت نصیبشون بشه من افتخار میکنم که تو فصل شکوفه ها و زیبایی ها و آخرین روزهای زمستان به دنیا اومدم.

خیلی فراز و نشیب داشتم ولی خدارو شکر که خوانواده همیشه کنارم هستن و تنشون سالمه از سن پایین وارد بازار کار شدم الانم سالن آرایشگاه دارم، یک بار عاشق شدم ، و الان باز دنبال همون نگاه ناب میگردم خیلی پیشنهاد دارم یکی از یکی بهتر ولی اون نگاه اون دستا اون حس و دیگه نتونستم تجربه کنم، اگه همچین آدمی تو زندگیتون هست از دست ندین ما با احساساتمون قدم بر میداریم

کلی درس خوندم الان سر کارم ولی هیچ لذتی از زندگیم نمی‌برم دنبال نیمه گمشده م هستم به شدت ..که بیاد منو از این افسرده حالی در بیاره هیییییی

تو زندگی پستی بلندی زیاد برام پیش اومد ولی خدارو صد مرتبه شکر الان خوشبختم و یه پسر ناز بعد از هفت سال انتظار خدا بهم هدیه داد

دقیقا روز ب دنیا اومدنم بابامو ازدیت دادم و بابک مادر و یک خواهر زندگی سختی داشتم ازبچگی شروع کردم دنبال کارکردن الان خداراشکر مغازه دارم خونه هم دارم خواهرمم ازدواج کرد الان با مادرم زندگی میکنم. خداراشاکرم ک تنم سالمه و زندگی خوبی دارم همه شما تنتون سالم دلتون شاااد

فوق لیسانس گرفتم دارم برا دکترا میخونم و بدنبال نیمه گمشده ی خود همچنان

زندگیم پستی بلندی ،یا بقولی فراز و نشیب خیلی زیاد داشت...ولی هیچ وقت امیدم به خدارو از دست ندادم....و همیشه به خدا توکل کردم

من واقعا بی نظیرم و نیمه گمشدمو پیدا کردم خوشحالم خداراشکر و سعی میکنم دنیارا واسه خودم و خانوادم به بهترین جای ممکن تبدیل کنم و بعد بقیه آدمارا به دایره وارد کنم.

بلاتکلیفم ولی دارم تلاشمو میکنم از این حال دربیام

زنده ام بیمار بودم بازم زنده ام به عجیب ترین شکل ممکن

چی بگم والا

خیلی جالب بود