این روزگار پیرم کرد

جالبههه

چهه جالب!

خوب من یه پسر 13 ساله تهرانی هستم اصلیتم تبریزی هست تشکر میکنم از سازنده این برنامه خیلی ممنون

من ۱۳ سالمه پسرم از شیراز (تموم شد خیلی تاثیر گذار بود)

من دختری ۱۳ ساله هستم در سن ۱۰ سالگی عاشق معلمم شدم(زن بود)والان هم اون معلم تنها انسان زنده ای هست که باعث خوشحالی، منه ومن الان آرزو دارم که عروسش بشم وبا پسرش ازدواج کنم پدرم تنها کسی بود که باعث خوشحالیم بود ومن فقط اون رو دوست داشتم اما پدرم هم مرد و الان خودم تنهای تنهام و دارم تلاش میکنم و در می خوانم تا حداقل بشم عروس معلمم و پولدار بشم تا خواهرکوچکم که مریض هست ببرمش پیش یک دکتر خوب.تمام

من دختری مهربان و دلسوز هستم من از سن ۱۰سالگی عاشق شدم و هرروز دختری منفی گرامیشدم و خانوادمم از دستم شاکی بودن والان من ۱۳سال سن دارم و دوست دارم اینده ای درخشان داشته باشم و الان درخانواده ای زندگی میکنم که از همیشه پشتم بودن ومن را همیشه دوست داشتن ولی مناز سر نادونی بدم از خانوادم می امد و همیشه ارزو میکردم خانوادم کس دیگه باشد و الان هم زل دارم و فکر میکنم اگه اون نباشه نمیتونم ایندمو درخشان کنم و متاسفانه نمیتونم بدون اون و اگه اون نباشه من ناامید میشوم من تقریبا همین روزهابود که خانواده ام راشناختم و وقتی دیدم پشتم هستن و من را دوست دارن من هم تصمیم گرفتم دختری خوب باشم من همیشه دوست داشتم ماجرای زندگی ام را بگویم ماجرای زندگی من خیلی جالب است و تاحالا برای بعضی ها تعریف کردم و امیدوارم داستان زندگی ام رابنویسن و خیلی ها از تجربه ها