سلام دوستان الان که دارم این سرگذشت رو مینویسم ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ هستش وارد سن ۲۸ سالگی شدم زندگی پر فراز و نشیبی داشتم در سن ۱۹ سالگی ازدواج کردم والان صاحب یه فرزند دختر هستم یه سالی هست در شغل معلمی مشغول به کارم وقتی اینجا اومدم و سرگدشت بقیه دوستان رو خوندم یه حس عجیبی داشتم از تمام روز های زندگیتون لذت ببرید چون دیگه تکرار نمیشه روزه های بد برا منم بوده رفیق شاد باش پس

سلام‌من‌توهفده‌سالگی‌ازدواج‌کردم‌والان‌دوتادختردارم‌ولی‌‌متسفانه‌پشیمونم‌که‌زودازدواج‌کردم

زندگی پرفرازو نشیبی و داشتم.عاشق شدم‌ نشد که بشه!کلا انگار‌‌‌‌ طالعم اینه همش‌با مشکلات دست و پنجا نر‌م کنم.با یه لیسانس و کلی مدرک مهارتی بیکارم هنوز .هم تولدی ها خوبه که شماها خوشهالید حداقل.من که خیلی تنهام‌

خلبان جنگنده شدم ولی تو ماه قبل یه سقوط داشتم ولی زنده موندم خیلی بیشتر قدر زندگیمو میدونم حالا

امروز ۲۵ سالمه . ازدواج نکردم یه لیسانس دارم و هنوز سردرگمم برای شغل و ازدواج برام دعا کنید.

بیست و پنج سالمه و امسال ب طور جدی تصمیم گرفتم ک حرفه ی آرایشگری و ادامه بدم و تا الان خوب بوده و چهارساله ک ازدواج کردم و سعی میکنم آدم مثبت اندیشی باشم و با شوخی کردن شاید بتونم یکم حال بقیرو عوض کنم

پرستار هستم و امسال استخدام شدم..از زندگی یکنواخت بیزارم و عاشق مسافرتم

خوشحالم که دارم رشته مورد علاقه ام میخونم الان لیسانس حسابداریم و یکسال پنج ماه ازدواج کردم و تقریبا تا سه هفته دگه پسرم آقا آریا بدنیا میاد ممنون از خدا مهربونم

من تاسن ۲۱سالگی ب خوشی و لذت های کاذب دل بسته بودم اما با توفیق الله سبحان از گذشته تلخ خودم دست کشیدم و توبه کردم.الان تمام نمازها و تلاوتم سر جاش هست..توصیه م ب هم سن های خودم فقط اینه ک با الله سبحان آشتی کنن ، تو قبر تنهاییم وفقط الله میتونه مارو نجات بده.این دنیا پرفریب و فانی هست.‌اخرت رو بچسبیم دوستان

لیسانس حسابداری دارم ولی با یک ازدواج ناموفق دارم دست و پنجه نرم میکنم

سلام چاکرم منم یه ماشین شاستی بلند خریدم بهش نخ بستم راه میرم با خودم میکِشَمش اینوَر اونوَر

هی بَروبچ دممون گرم ک هممون تو همچین روزی بدنیا اومدیم

زندگی کلا سخته!ولی همین ک برای بهتر کردنش تلاش میکنم باعث میشه سر پا بمونم،داشتم نوشته های بقیه رو میخوندم نصفشون پزشک بودن

لیسانس مدیریت دولتی شغلم بازرس کنترل و کیفیت شرکت سوپاپ سازی ،تنوع طلبیم رو کنترل کردم، ول خرجیمو کنترل کردم ،کلاس هایی ک دوست دارم رو میرم تا بتونم هم یادبگیرم و هم حس زنده بودن داشته باشم. موفق باشی هم سن جان

اکنون دانشجوی پزشکی در ایتالیا هستم و از ۲۲سالگی از ایران اومدم بیرون و شدیدا دلم واسه وطنم تنگ شده

تا به حال زندگی سختی داشتم خداروشکر الان کنارربهترین همسر دنیا دارم زندگی میکنم❤

به تنهایی روزگارمو میگذرونم دوس دارم تنها باشم شعر و نقاشی و سیگار کنارم باشن. موفق باشید

الان اتریش توی گمرک کار میکنم

شکسته عشقی بوده

دوست دارم بدونین تمام سختی ها یه روزی تموم میشن و یه روزیم به آرزوهاتون میرسین همون طور که من رسیدم عاشق شدم زندگی شادی داشتم و دارم دکتر میشم تا سال دیگه آرزوی دوران کودکیم برآورده میشه و میتونم به مردم کمک کنم. جان افرادی رو نجات بدم و زندگی ببخشم این آرزوی من بود که بهش رسیدم شمام برای خواسته هاتون بجنگین هیچ وقت راحت نبوده

الان برای کنکور میخونم

هم اکنون به عنوان پرستار با کرونا میجنگم

سرگذشتم بد نبوده