لیسانس زبان دارم اما شغلم آزاده. با عشق ازدواج کردم و بعد از هشت سال درمان الان مادر یه دختر ۵ ماهه هستم . سختی های مادی و معنوی زیادی تو زندگیم داشتم و احتمالا خواهم داشت . الان تو مرز سی سالگی فهمیدم ک داشتن عزیزان و خانواده م کنارم بزرگ ترین دارایی منه و آرامشم و مدیون اونها مخصوصا دختر کوچولوم هستم .

سلام سرگذشت زندگی من پرازفرازونشیب بودغم وغصه داشت شادی هم داشت امادرحال حاضر بدون هیجان وفرازونشیبه توقف کرده رویه دورعادی واروم شکرخدابرهمه حال وبه امید اینده ای بهترورویایی تر

تو عشق همیشه شکست خوردم، کلا آدم مهربونی هستیم ادم هایی بدی اومدن تو زندگیم بچگی کردم مدرسه تموم کردم خدمت سربازی رفتم ازدواج ناموفق داشتم پدر یه فرزند پسرم شکست اقتصادی داشتم وادامه میدم به زندگی امید وارم اینده خوبی داشته باشم کلا این دنیا زیاد خوب نبود برام امید وباور به دنیایی اخرت دارم ایشالا اون دنیا برامون بهتر باشه انشالله . پایان

سرگذشت زندگیم اصلا خوب نبود همیشه در عشق شکست خوردم و هیچکس حمایت گرم نبود درهیچ زمینه ای آدمهای بی وفا زیاد دیدم دورم تا کارشون تموم شد مثل مار پوست انداختن واز احساسات پاکم سواستفاده کردن مخصوصا الانکه یک آدم عوضی آبرویم را برد خلاصه وفایی از آدمها ندیدم

من تازه فهمیدم که یه نی نی توو شکم دارم فعلا تمام دغدغه ام همینه در کل مهندسی نرم افزار خوندم ولی شغل خودمو درست کردم چرم دوزی انجام میدم چون همیشه به هنر علاقه داشتم زندگیم معمولی بوده سختی های هم داشتم امیدوارم دل هیچکس غم نبینه

منم سرگذشت خوبی نداشتم ان شاءالله بعد این روزای خوب بیاد هم برای خودم و هم برای تویی که اینو میخونی

سرگذشت خوبی نداشتم