ضمن درود و عرض ادب ،عمری که گذشت را میشد بهتر از آن رقم زد اما به این تقدیر راضی و خرسندم ؛سرنوشت ما قدری هم به قضا و قدر بستگی داشته و دارد پس زیاد غم گذشته را نمی خوردم وبه حول و قوه الهی به آینده روشن چشم امید دارم. هم اکنون در زندگی خوشبخت هستم و خداراشاکرم که در سازمانی مشغول خدمت به خلق هستم؛از ایزد منان عاجزانه می طلبم که این مسیر سبز توام با ایمان ,سلامتی و عشق همیشه جاری و ساری باشد. بنده در حدی نیستم که برای عزیزان توصیه کنم ولی پیشنهادم اینست که "گذشته ها گذشته ها" برای تعالی روح و روان خود به آینده امید وار باشند و از الله متعال و چهارده معصوم(ع) برای خلق لحظات خوش مسئلت گرفته و تلاش کنند که آینده از آن ماست. درنهایت امر برای همه عزیزان آرزوی سلامتی و سلامتی و موفقیت در مسیر حیات دارم. ارادتمند شما - هم زادتان حسین

سلام امروز نه تیره چارصدو سه است و من وارد سی و چار سالگی شدم همه چیز تا حالا برام مبهم و تاریک بوده. زندگی نکردم تا الان احساس میکنم تازه دارم زنده میشم تازه دارم به اصطلاح به اگاهی میرسم.خدا کمکم کن بیشتر درک کنم این جهان رو خودم رو دیگران رو. بارون زیبایی میاد هم از اسمان این شب تابستانی و هم از چشمان همیشه غمگین من.

سرگذشت خوبی نداشتم اما باعث رشدم شده وتا الا که روی پا خودم هستم راضی ام درس خودشناسی میخونم ورزش میرم و برای خودم مستقلم

گذشته خوبی دارم خاطرات جالب به قشنگی دارم متسفانه زندگی ام را بابیماری شروع کردم وهنوزهم بابیماری های سختی دست پنجه نرم میکنم چندبارهم مرگ راتجربه کردم.خداراشکرزندگی خوبی دارم وفردبسیارفعال وموفق هستم.

دانشگاه رفتم زود هم ازدواج کردم اما یه سال بعد ورشکست کردم تا خواستم خودم رو جمع جور کنم زنم ازم جدا شد.اما خدا رو شکر الان دوباره همه چی روبراه شده. ولی از همه اینا که بگذریم زندگی زیبایی خودش رو داره

روند زندگیم خیلی سریع بوده زود رفتم دانشگاه، زود ازدواج کردم عزیزامو زود از دست دادم چند تا گیر بزرگ تو زندگیمو با تغییر همین زود به صبوری براحتی پشت سر گذاشتم کار بدنی زیادی میکنم، و بدنمو دارم تحلیل میدم واقعا تو گرفتن تصمیم واسه ادامه زندگیم تو زمان کوتاه مدت گیج شدم

گذشته خوبی نداشتم اصلا کمبود محبت دارم دلم میخاد یکی بیاد بگه من باباتم چون بابامو هیچ وقت احساسش نکردم و حتی یک بار هم بهش نگفتم بابا الانم زندگی خوبی ندارم شوهر خیلی بدی دارم خیری از زندگیم ندیدم نیاز ب یک مرد خوب دارم چه بابا چه شوهر خیلی تنهام

از زندگیم راضی هستم سختی های زیادی رو کشیدم امیدوارم لحظه به لحظه شاد بشم از دیدن خوشبختی خودم و دیگران و آرزوم اینه که دنیای پر از آرامش و صلح داشته باشیم. الان ۳۱ ساله شدم

گذشته ی خوبی نداشتم، ولی به لطف خدا روزگار حالم خیلی خوبه و هر روز خداروشکر میکنم که سلامتیُ نشاطُ بهم عطا کرده

گذشته خوبی داشتم ولی الان ازشرایطم زیاد راضی نیستم امیدوارم سال بعد این موقعه شرایطم هم از لحاظ روحی هم مالی بهترشه

گذشته خوب الان خوب تر عاشق طبیعت وجودم هستم و همه هم ماهی هام چون خصلت شون مثل خودم دوست دارم