سلام به هم تولدی های عزیزم من یه مادر خانه دار هستم، دو تا دسته گل خدا بهم داده اما مثل خیلی هامشکلات و گرونی نزاشته خونه دار بشم فعلا،، اما مهم نیست فقط ازتون میخوام برای شفای تمام مریض ها و شفای شوهر منم که دیالیز میشن دعا کنید لطفا

سلام هم ماهی های عزیزمن فهیمه هستم یه دخترشادوپرازانرژی مثبت مامان دوتادسته گل زیبا من معلم هستم دوست یکی از ویژگی هام اینه توهرکاری حتی بچه داری هم بهترین باشم

سلام عزیزانم، خوشحالم که با هم تولدی هام آشنا شدم،من شعر و متن زیبا می‌نویسم البته برا دل خودم. مامان یه پسر کوچولو هستم.

سلام فاطمه هستم مادر سه دختر زیبا و عاشقانه زندگی میکنم در کنار خانواده...

سلام هم تولدی ها . درحال حاضر نخست وزیر یک کشور کوچک هستم

سلام همزاد های من اتنا هستم اهل تهران که ۴سال تنها زندگی می کنم و مردونه یک زندگی رو اداره می کنم من مددکار بهزیستی هستم و یه دختر خوش پوش با ارزوهای بزرگ هنوز همراهمو پیدا نکردم و با انرژی زیاد به سمت جلو در حرکتم میدونم که شما خیلی از اخلاقاتون شبیه به منه پس هر جا غم اومد خنده های شیرین ما تسکین قلب ماست

سلام هم تولدی من،من مادر یک دختر بنام نفس هستم اهل قزوینم،لیسانس ادبیات فارسی دارم و همیشه دنبال جذب انرژی مثبت از اطراف هستم،به فنگ شویی هم بسیار علاقه دارم سال خوبی داشته باشید برای همتون آرزوی موفقیت و سلامتی دارم

سلام من ی آدم بیکار و علافی هستم

سلام عشقای خودم

سلام هم متولدی های عزیز شیلان هستم از کردستان ،دانشجوی دکتری مدیریت ،در حال حاضر معلم هستم .

سلام هم تولدیا...من یه مادرم...مادر سه تا بچه کوچیک و روزگارمو با سروکله زدن با بچه ها میگذرونم.امیدوارم همتون تو زندگی خوشحال باشید

سلام هم تولدی های عزیز طیبه هستم ازشهرکرد لیسانس حقوق نماینده بیمه سامان و نمایندگی فروش محصولات نیوشای عزیز. فدای همتون

سلام هم تولديها من من در آلمان رئيس و مدير نمايشگاه اتومبيل هستم واقعا راسته كه دوست داريم رئيس باشيم

کارشناس ارشد هستم و در یکی از دانشگاها دور از وطن هیت علمی هستم خدا رو شکر میکنم و ازش ممنونم

سلام هم تولدی

سلام حامد هستم. مهندس صنايع و مجرد. كارشناس بازار بورس و سرمايه. در حال تاسيس يك كارخانه صنايع غذايي. از جهت شغل و درآمد تامينم. تنها مشكل اساسي هم سن سالاي من اين روزا ازدواجه. كه سخت شده. در ضمن از صفر شروع كردم.

در به دری دنبال کار دو روز دیگه دارم ازمون میدم انشالله و قبول بشم البته الانم سر کار موقتم ک بد نبوده ولی حیف ک داره تموم میشه ۷ الی ۸ ماه دیگه دارم ازدواج میکنم با یه خانوم دکتر پس اگه سر این کاره برم ک خیلی خوب نرم مجبورم ازدواجمو عقب بنداازم تا الان با ترس و استرس تو این کشور زندگی کردم همش فشار و سختی امیدوارم زودتر بتونم ازینجا برم یا زندگیم یه تکونی بخوره چند خسته شدم از تلاش کردن و به جایی نرسیدن