سلام.به هم تولدی های عزیزم.منم تقریباً کودکی سختی داشتم زیر سایه پدرو مادری که بدون عشق منو بزرگ کردند و...بهرحال باهمه سختی هاش گذشت.بزرگ شدم و ازدواج کردم.اما خودمم مجبور شدم بدون عشق زندگی کنم! اوایل خیییلی سخت بود ولی تصمیم گرفتم ادامه بدم باهمه مشکلاتی که بودو هست.ولی خداروشکر تاالان که موفق بودم و نتیجه صبرم رو میبینم.خدا دوتا دختر بهم داده که تمام انگیزه و نیروی من برای ادامه این مسیر هستند.سخت نگیرید آسون بگیرید تا آسون بگذره

سلام به همه من زندگی سختی داشتم ودارم از بچه هام جدام کردن یعنی طلاق گرفتم ولی به خدا خیلی ایمان دارم دوست دارم برگردم پیش بچه هام برام دعا کنید

در کل زندگی نسبتا سختی داشتم ولی کم نیاوردم همیشه پشتکار داشتم الانم خدارو شکر میکنم به خاطر همه چیزهایی که بهم داد و نداد از اینجا هم به همه ی کسانی که 29دی 66به دنیا اومدن سلام و خسته نباشی عرض میکنم

سلام، ، کودکی بسیاربسیار سختی داشتم، در نوجوانی عاشق شدم در بیست و سه سالگی با عشقم ازدواج کردم ، ویک زندگی خوب رو با هم بدون هیچ پشتوانه ای با توکل به خدا ساختیم، الان خدارو شکر خوشبختیت وهمه چی داریم،الهی شکر

خداروشکر توی زندگیم به هر چیزی خواستم رسیدم و تقریبا نفر اول بودم و حرف حرف خودم بودم باوجود اینکه زندگی اصلا به کامم نبود مثلا پدرم یه آدم خوشگذرونی بود و احساس مسولیتی نداشت دوران کودکی هیچ حمایتی از سمت پدر نداشتم بعد از ازدواج هم همسرم همچین آدمی از آب در اومد خیلی بهم سخت گذشت اما تسلیم نشدم با وجود اینکه هیچی برای همسرم کم نذاشتم باوجود یک پسرر۴ساله رفت با دخترخاله اش که ۱۲سال ازش بزرگتر بود ازدواج کرد ولی این کارش مانع پیشرفتم نشد و من راه خودمو ادامه دادم الان برگشته با یه بچه ۴ماهه از اون زنش منم قبولش کردم و پر قدرت دارم با زندگی میجنگم و ادامه میدم صبر راه حل خیلی چیزا هست بگم که من از ۲سالگی بچه امو ازم‌گرفتن و سخت روزهای عمرم رو اون روزها کشیدم الانم پسرم ۶ساله هست حتی منو نمیشناخت پسرم‌

سلام من تو زندگیم همیشه خدا را داشتم وتو زندگیم به هر چی خواستم رسیدم خدایا شکرت به خاطر همه چیز با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن اول اخر ابتدا وانتها همه چیزم فقط خدا

یه بار ازدواج کردم جدا شدم. تجربه ی تلخی بود .بعد ازگذشت 5 سال از جداییم هنوز نتونستم نیمه گمشده م رو پیدا کنم در زمینه شغلی خدا شغل مورد علاقه مو بهم داد و اکنون آموزگار هستم. اما خوش حال نیستم چون احساس تنهایی می کنم به شدت

کل دوران زندگیم پراز فراز و نشیب بود که خدارو شکر در همه حال خدا کنارم بود و هست، ازدواج کردم و یه نوزاد 7 ماهه دارم که اونم با کلی نذر و دعا خدا بهمون هدیه داد، به همه ی هم سن های خودم نصیحت میکنم هیچ وقت از لطف خدا نا امید نشن هیچ وقت...

تا قبل از ۲۰ سالگی دوران سخت تری داشتم بعد از ۲۰ سالگی فقط سخت و با حسرت ودر عین حال که ۳۲ سالم هست به هیچ آرزویی نرسیدم