یکبار ازدواج کردم و جدا شدم در حال حاضر مجردم و از زندگی لذت میبرم

همچنان مجردم تا الان هزارتا شغل عوض کردم و درحال حاضر شغل ندارم و دکتری روان شناسی بالینی هستم ومن و همسالان از اول زندگیمون تا الان کلا در حال آزمایش شدن توسط دولت بودیم آرزومه از کشور برم

من با بیماری اعتیاد آشنا شدم از زمان تولد همیشه خودم را جدا می دانستم از اطراف جون من همیشه کمبود خلع داشتم کمبود محبت و کسانی که من رو تایید میکردن ارتباط داشتم برای خودم نبودم برای دیگران بودم تا همین الان به اعتیاد مبتلا شدم مواد مخدر الان خدا رو شکر پاک هستم 10سال خودم رو پذیرفتم من همین هستم با همین شخصیت و همین خانواده و اجتماع دارم روی خودم بیشتر کار میکنم به کمک انجمن معتادان گمنام اصول 12قدم من NAهستم با افتخار

من تو دوسالگی پدرومادرم از هم جدا شدن تا هفت سالگی پیش مامانم بودم وبعدش پیش بابام خیلی سختیها کشیدم ولی بعد ازدواجم زندگیم خیلی خوب شد هم همسرم مرد خوبیه وخدابهم سه تاپسر داده الانم هم بابابام درارتباطم وهم بامادرم هردوشونم خیلی دوست دارم بیایید قضاوت نکنیم پدرومادرامونو

من در هفت سالگیم بابام مریض بود همیشه آرزو کردم بابام خوب بشه در بیستم دو سالگیم پروفسور سمیعی رو دیدم و من براش نامه نوشتم تا بابامو خوب کنه در حال حاضر پدرم مرده و من تنها هستم مادرم هم کنارم نیست اما به خدا رسیدم و خدایی که بابام تو لحظات مرگش صدا زد من اونو دیدم اون خیلی خوبه اگه سمتش بری همه چیز بهت میده من سفرهای زیادی رفتم اروپا آسیا اما فهمیدم همه جا آسمون یه رنگه در حال حاضر مجرد هستم و زندگی خوبی دارم خداروشکر