سلام من میلادم و ۱۵ دی ۱۳۶۵ به دنیا اومدم ، زندگی خدا رو شکر برای من از نظر مالی همیشه خوب بوده و خواهد بود و بعد از خدا همیشه پدر خدا بیامرزم من رو حمایت میکرد ، من از زندگی بیشتر از هر چیزی عشق میخوام و دوست دارم بتونم نیمه گمشده ام رو پیدا کنم ، عشق والاترین و قویترین انرژی جهان است که من همیشه علاقه به ترویج عشق رو دارم ، از خدا میخوام به مردم ایران فقط و فقط عشق و آرامش بده و نسل این دولت کثیف از ایران کنده شه ، به امید روزی که کشورم آزاد بشه ، همه آدم هارو هم دوست دارم و خواهش میکنم از عشق دادن به هم نوع خود دریغ نکنید . میلاد فاتح

من رضا هستم، تقریبا به هیچکدوم از آرزوهام نرسیدم الا یکی که اونم عشقم بود ، البته دیر بود ولی رسیدم ، ولی وضعم خداروشکر خوبه، به بچه ۸ ماهه دارم ، تو سن ۳۲ سالگی ازدواج کردم ، تو زندگی همیشه دنبال هیجان بودم و اتفاقات جالب پر خطر و خنده دار زیادی برام افتاده ، خدارو شکر ولی اوج گرفتاری های کشورم در زمان زیست ما بود ، یا حق

بنام اهورا مزدا تو این مدت زندگی فقط یه چیز فهمیدم باوجدان زندگی کنید هیچ وقت کم نمیارید خدا همیشه همراهتون خواهد بود به شرط اینکه خودتون جای طرف مقابل بزارید دیگه نمیخاد به سجده برید فقط وجدان وجدان وجدان همین هم آخرتتون می‌سازه هم الانتون عاشق فردوسی هستم

منم ملیحه متولد ۱۵ دی ۶۵ هستم ۵ساله ازدواج کردم ولی هنوز بچه ندارم دعا کنید واسم دوستون دارم

گذشته شاد و فعالی داشتم ،هم از لحاظ فرهنگی و هم از لحاظ ورزشی خوب بودم،الان صاحب دو فرزند هستم و مشغول به کار،و بيشتر فعالیت را سر درس بچه ها میزارم با شاد درس خوندن بچه ها خیلی سختهر،طفلکی رضا اول دبستان هست تو این شرايط .خلاصه خودمون هم شروع کردیم به خواندن سال اول دبستان

سلام خدمت همه کسانی که باهاشون یک یا چند نقطه مشترک مهم دارم. من متولد ۱۵ دیماه سال ۶۵ هستم. در حال حاضر حالم خوبه و سعی می کنم از همین زمان حاضر لذت کافی رو ببرم. ایام تلخ و شیرینی رو تا به امروز تجربه کردم. شاید بشه گفت تلخ ترین روز زندگیم ۵ سال پیش، روزی بود که پدرم رو از دست دادم. و اما شیرین ترین روز زندگیم انشاءلله روزی خواهد بود که پسرم چشماش رو به دنیا باز می کنه! اون روز دیر نیست، کمتر از دو ماه تا تولد پسرم آریو باقی مونده. سرنوشت ما که هر چی بود گذشت، انشاءلله بقیش رو همراه با عزیزانمون به خوبی و خوشبختی در پیش داشته باشیم. برای همتون آرزوی موفقیت و سربلندی و بهروزی دارم.

سلام... به لطف خدای مهربانم همه چیز عالی بوده یک زندگی نرمال همیشه فرازو نشیب داره و این همه جزئ از رشد انسان به حساب میاد مهم دید ما هست به اون رویداد های که در زندگی پیش اومده دوره کودکی و نوجوانی خوبی داشتم در سن 23 سالگی با همسرم آشنا شدم دوسال بعد ازدواج کردم و الان یک پسر 7 ساله دارم و خوشبخت هستم و برای این خوشبختی هزاران بار شکر گزار پروردگارم هستم

سلام من زینبم هم‌ تولدی های عزیزم از هنگام زایمان مادرم بس که تپل بودم پام از لگن در اومد و تا شش ماهگی کسی نفهمید و قلبم تحت فشار دچار نارسایی شد‌ ۲‌سالگی‌ والدینم‌ از‌هم‌ جدا‌شدن و سال بعدش دوباره با هم ازدواج کرد‌ن اما همیشه دعوا داشتن ۷ سالگی ت۱۸ سالگی سالی یک شمار چشمام ضعیف شد و طوری که تو سن ۱۸ سالگیچشممو عمل کردم بعدش رفتم دانشگاه تو ۱۹ سالگی پدر و مادر به زور منو شوهر دادن و شوهرم اجازا ادامه تحصیل رو از من گرفت و در۲۲ سالگی طلاق گرفتم خوشبختانه بچه ندارم اما آرزوی تحصیل به دلم موند و ۶ سال بعد از شدت بغض های نهفته غده تیروئیدم رو خارج کردن و ۳۰ سالگی دماغمو به علت عدم تنفس عمل کردمو باز خوب نشد به تازگی دماغمو عمل کردم که شکر خدا بهتره ولی مجددا چشمام ضعیفه و منتظر عمل دومم هستم زندگی با من نساخت امیدوارم قدر زندگیتون رو بدونید

متولد پانزدهم دی ماه 1365هستم زندگی خوبی دارم دو فرزند و همسر مهربان و کارمند هستم

سلام مهسا هستم دهه ۶۵من نوجوانی خیلی خوبی داشتم طوری که دوست داشتم گذشت والان هم امید وار هستم که روز های خوب برا خودم و همسرم که اونم ۶۶هست رقم بخوره من یه پسر ۸ساله دارم شده زندگیمون

متولد ۱۵ دی ۶۵ هستم خداروشکر همه چیز عالی است گذشته خوب و پر چالشی داشتم و خدارو شکر بابت پدری عالی فداکار که داشتم ومادری مهربان که دارم الحمد الله روزگار بر وفق مراد است

سرگذشت من خیلی درد توش بود خیلی سختی کشیدم تا به این سن رسیدم ولی راضیم ازش پوست انداختم تبدیل به یه پروانه شدم درد همیشه بوده هست ولی یادش بخیر بچگیمون

من متولد زمستونه ۶۵ ام، انجایی از گذشته که دست خودم بود مقل درس خوندن و رشته مورد علاقه ام رو بهش رسیدم اما میشد به خیلی چیزها رسید ، میشد راحت تر و بهتر زندگی کرد اما در زمان حال که متاهلم و یه پسره شش ساله دارم میخوام آینده امو بهتر از قبل بسازم دارم به درسم ادامه میدم و سرکار هم میرم و خیلی دلم میخواد کتاب بخونم و ورزش کنم و رفتن به سفر و .... گذشته دست خودمون نبوده ولی اگه حال و آینده دست خودمونه خیلی برای خودمون خوب بسازیمش.

مهدی هستم. دهه 60سرگذشتش مشخصه که ولی بازم خدا رو شکر

سلام من شیلان هستم 33ساله نمیخوام درمورد گذشته یااینده م نظر بدم فقط میتونم بگم باید باید توهرلحظه ازندگی عاشق باشی که بتونی دوام بیاری وسختی رو توهرمسئله وشرایط حس نکنی ووتلخی ها کم رنگ بشه

33 سال با روزهای خوب وبد گذشت ، فوق لیسانس میکروبیولوژی دارم کارمند دانشگاه هستم مجردم، دوران زندگی ما دهه شصتی ها بخصوص متولدین 65 همیشه تحمیلی بود نه رشته امو دوست داشتم نه جایگاه فعلیم رو انتظارم از زندگی و آینده و بزرگ شدن چیز دیگری بود اما متاسفانه خیلی سخت گذشت و با شرایط فعلی کشورمون سخت و سخت تر هم میشه فقط نگران نسل های بعدی هستم که قراره چه بلایی سرشون بیاد. امیدوارم حداقل هم سن و سال هام به آرزوها و خواسته هاشون رسیده باشن.

سلام متولد 65 هستم . خدا را شکر همه چی خوبه ولی میشه گفت دوران ما یا شاید دهه شصتیا یه جورایی باب میل خودمون نبود.. تقریبا همه چی بهمون تحمیل شده..

شکوفه هستم . خداروشکر از زندگیم راضیم مجردم و ۲ ماهه که عاشق شدم فوق لسانس حسابداری دارم کارمندم و عشقم رضا رو خیلی خیلی خیلی دوست دارم و الان ۲ هفته است ندیدمش خییییییییلللللیییییییی دلم براش تنگ شده

سرگذشت من خوب بود ایکاش برمیگشتیم به عقب

فائقه هستم.مجردم.از 29سالگی به بعد زندگیم خیلی تغییر کرد دیدم به زندگی و اطرافیانم قشنگتر شد.خدارو توی زندگیم بیشتر از همیشه حس کردم.خدارو شکر که توی زندگیم موفقم و به سمت اهدافم مستحکم پیش میرم.خیلی محکمم خدارو بخاطر همه ی اتفاقای زندگیم شکر میکنم.و مهمترین و با ارزشترین دارایی های زندگیم پدرو مادر و دیگر اعضای خونوادمم. بچه ی آخر خونواده هستم بیشترین مسئولیتای پدرو مادرمو پذیرفتم و به وجودشون عشق میورزم.یک کلام عاشقشونم. زندگی با تمام زشتیاش خیلی قشنگه.

به من که خیلی خوش گذشت جاتون خالی

نرگس هستم متولد 65ای کاش هیچ وقط سر گذشت و سر نوشت توی تقدیرها نبود من که هیچ وقت نخندیدم چون سر گذشت من واقعا از سر گذشت امید وارم برای بقیه خوب و خوشی بوده باشه