سلام ۵ اسفند ۶۰هستم.خداروشکر ناشکر نیستم.متاهل و خانه دارم و کارشناسی حقوق دارم.دوتا فرزند دارم.دوست دارم برگردم ب همون زمان و اون سالها.صفا و صمیمیت و یکرنگی بود.ولی بخودم سخت گرفتم و از لحاظ روحی و جسمی خیلی اذیتم.از خودم معذرت میخوام ک اینقدر باعث رنجش خاطر خودم شدم.برای آینده فرزندانم نگرانم.از خدا میخوام روزهای خیلیی خوبی سر راهمون قرار بده.ما زندگی رو واقعا زندگی کردیم

سلام اسفندماهی جان. الکی الکی ۴۲ ساله شدیم رفت و ۳۷ روز دیگه تولد مونه. خب زندگی میشد چیزی باشه که ما میخواهیم ولی باهمت. من استعداد زیاد داشتم ولی همت نه. من خیلی دنبال فانتزی هام بودم بلاخص روابط عاشقانه خیلی خاص.سه بار هم ازدواج کردم و دوبار در دوران عقد جدا شدم. هنوز هم که سن م بالا رفته عشق را دوست دارم. ولی خب قسمت من یکی نشد.. و یکجورایی الان دیگه رابطه م با خدا بهتر شده ...فایده داره؟

سلام متولد ٦٠هستم ٧٩ازدواج کردم هیچ چیز این دنیا برام سختی نبود با اینکه بعدچندماه از ازدواجم همسرم مریض شد ویکسالی این وضعیت با بیکاری و بیماری همسرم گذشت ولی همیشه میگفتم خدارو شکر راضیم برضات تا ٩٦پسرم مریض شد متاسفانه این سرطان دوبار عود کرد و٢١مهرسال١٤٠٢ازدنیا رفت دنیا برام تاریک شد ولی بازم صبرمیکنم وخدارو شکر میکنم چون میدونم خدا صلاح منو بهتر میدونه الانم خداروشکرچون میدونم پسر ١٨ساله ام پیش خداست ومنو میبینه همینکه پسرم درد نمیکشه خداروشکر فکرنکنین خیلی راحته اینایی که نوشتم خدا میدونه که دلم سوخته داغشه روقلبمه

امروز ۴۱ ساله شدم و زندگیم با آمدن فرزند ۵ روی زیبای خودش بهم نشان داده متوجه شدم ما باید دنبال شناخت وظیفه و هدف خلقت خودم باشم و دنیا را زیباتر کنم فکر نکنم بیشتر از ۲۰ سال مفید دیگه داشته باشم دو سوم تمام شد... دیگه کم کم مرحله ازدواج فرزندان میرسه و پدربزرگ شدن... دیگه غصه نمی‌خورم دنیا برام اهمیت ندارد فقط خوشنودی خداوند هدفم هست امشب مصادف شده با ولادت امام حسین علیه‌السلام إنْ‌شاءَالله‌الرحمن

من الان ۴۰ سالمه یک بار جدا شدم مجدد ازدواج کردم همسر قبلی هم برگشت ۴ تا فرزند دارم ۳تا از اول ۱ از دوم کلا الان میفهمم چقدر غصه خوردم برای جدایی اول ریسک سفید شد الکی فهمیدم فقط باید عشق تون خدا باشه و زندگی هم برای خدا بکنید حتما در هر شرایطی ازدواج کنید و حتما فرزند بیاورید واقعا شیرین‌ترین چیز فرزند هست

سلام، من حسنیه هستم ۳۹ سالمه ،کارمندم و تا حالا قسمت نشد ازدواج کنم و مجردم. با پدر و مادرم زندگی میکنم. تمام عمر رفته ام برام به اندازه کمتر از یک روز گذشت. انشاءاله خدا عاقبت بخیرمون کنه.

من شهره ام دکترای فلسفه روانشناسی ام مدرس و متاهل هستم همسر خوبی دارم و در تمام مراحل زندگی پشتیبان

من متأهل هستم وپسری 11 ساله دارم وبه تازگی در نت ورک شروع به کار کرده ام به امید موفقیت همه شما در زندگی

سلام متولد۵اسفند۶۰هستم ۲۷اردیبهشت۸۰ازدواج کردم پسرم۱۸سالشه دخترم۹سال همسرخوبی دارم کارگرساده هستم وزندگی سختی داشتم ودارم تنهادلخوشیم خانواده من هستن و باسیلی صورتم سرخ نگهداشتم

سلام ۵ اسفندی هستم و یک پسر ۱۲ ساله و یک دختر ۴ ساله دارم و کارمند بانک م .راضی م ولی اگر برمیگشتم به ۱۸ سالگی م میرفتم از ایران . نمیدونم شایدم انوری ها هم بگن اینجا خوب نیس کلا ما دهه شصتی ها نسل سوخته ایران شدیم . بازم خدایا شکرت .عاقبت بچه هامون بخیر باشه.

سلام متولد 60 هستم دوتا فرزند دارم بچه گی ام با سختی گذشت همش حسرت چیزهای نداشته رو خوردم ولی بعد از سربازی همه اینها رو دور ریختم با تلاش و کوشش یه تولیدی زدم خدا رو شکر راضی ام الان یه زندگی خوب برای خانواد ه ام جور کردم خدا رو شکر

سلام من ک اصلا متوجه نشدم عمرم چطو گذشت ،اخی،کاش دوباره بر میگشتم از اول ،ناشکر نیستما ولی حال هم نکردم،یه دختر دارم ۱۰ سالشه ،ارزوم خوشبختیشه ولی خدایی اینم نشد زندگی

من متولد دهه ۶۰ هستم.متاهل هستن.خداروشکر از زندگیم راضی هستم.دوتا فرزند ۱۸ و ۱۴ ساله دارم.ب لطف خدا زندگی خوبی دارم.خانه دار هستم.کارشناسی حقوق دارم.دوران بچگی رو بخوبی و با خاطرات خوب سپری کردم.ولی متاسفانه ب دوران خوبی در حال حاضر برخورد نکردیم.برای آینده فرزندانم خیلی نگرانم

من یه پسر ۴ ساله دارم و همسر مهربون و تولید دارم ۲۰۰ نفر برام کار میکنن و راضی هستم و امید دارم کارمو وسعت بدم

سلام بچه های دهه 60،، زهرا هستم، 38ساله،، 2تا بچه دارم، متاسفانه طلاق گرفتم، بچه هام با پدرشون زندگی میکنن،، سخت گذشت،، ولی گذشت،، الان تنها هستم ولی خیلی شادوسرحال زندگی میکنم، خونه و ماشین خریدم با تلاش خودم، سالن آرایشی دارم بازم باتلاش خودم، فقط خواستم بگم هیچ اتفاقی باعث نشه از تلاش کردن خسته بشید،، برای همتون آرزوی موفقیت دارم

سلام اسفندی ها.من هم‌متاهلم ی پسر خدا بهم داده. زندگی خوبی نکردم راضی نیستم از خودم. الان دوماهه طلاق گرفتم... و هر روز شاهد پیر شدن خودم هستم. فرزندم هم سالم سالم نیست ولی از لطف خدا ممنونم که واسه م نگه ش داشته تنها امید من ب زندگیمه

سلام من سارا هستم،26تیر 98 همسرم فوت شد ، والان بزرگترین آرزوم تو این دنیا اینه که کره زمین عمرش تموم بشه وهممون نجات پیدا کنیم دنیا رو خاکستری میبینم .یه پسر 13ساله دارم که تمام زندگی ِمنو همسرم هس .تنها دلیل نفس کشیدنم هس در نبود عشقم.آرزو میکنم طوری بشه که کسی مصیبت نبینه .

سلام بیشتر عمر من تو زمین فوتبالهای خاکی گذشت چیزی ام نشدیم اما خوب خداراشکر تفریحم ورزش بود وسمت مواد و افیون نرفتم.

من در سال ٧٦ در سن ١٦ سالگي با همسرم آشنا شدم در سن ٢١ سالگي ازدواج كرديم وحاصل ازدواجم دو دختر ١٥ ساله و ٧ ساله هست واز زندگيم راضي هستم

سلام، الان که به گذشته خودم نگاه میکنم میبینم چه روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم، از همون ابتدای زندگی که خودم یادم نیست با جنگ شروع شد و دوران کودکیمون شدیدا متاثر از تبعات جنگ... البته تبعات جنگ رو هنوز هم داریم با خودمون یدک میکشیم... وقتی به دنیا اومدیم نرخ تولد خیییلی بالا بود، همه با سرعت بچه دار میشدن، برای همین همه باهم وارد مدرسه شدیم و امکانات آمورشی کم بود، همه باهم به سن دانشگاه رسیدیم و ورود به دانشگاه سخت بود... خلاصه اینکه چون همه باهم بزرگ میشدیم و وارد مرحله جدید زندگی میشدیم دچار مشکل میشدیم، همه باهم وارد بازار کار شدیم و به سختی کار پیدا کردیم، باور کنید وقتی هم به سن پیری برسیم برای رفتن به خونه سالمندان هم مشکل خواهیم داشت...خخخخ نمیدونم شاید خیلیامون هیچوقت نتونستیم اونی که میخوایم بشیم... خلاصه بچه های دهه 60 خیلی مظلوم بودن و هستن... منم الان متاهلم و صاحب یک فرزند، خدا رو شکر

منم متاهلم زندگی آروم و خوبی دارم دو فرزند دارم و یک همسر مهربان و دلسوز خدا رو شکر راضیم

سلام من الان در آنتالیا زندگی میکنم و 2 تا دختر دارم 21 ساله و 16 ساله مادر و پدر را از دست داده ام و از زندگی با همسرم راضی هستم

سلام متاهل بسیار خوب و سرحال ممنون از شما