حتما برای شما جالب است که از سرگذشت کسانی که تاریخ تولدشان دقیقاً با شما یکی است آگاه شوید! در ادامه سرگذشت هم تولدی ها را خواهید خواند. در صورت تمایل شما هم میتوانید سرگذشت خود را با هم تولدی ها به اشتراک بگذارید.
سلام به هم تولدیای عزیزم منم مثل همه بعد از خدمت سربازی ازدواج کردم و یه دختر ۱۵ ساله دارم ولی بعد از ۱۷ سال این ازدواج به طلاق انجامید البته متوجه شدم که همسرم خیانت میکنه از اون روز زندگیم سیاه شد و الان ۸ سال تنها تنهام نتونستم ازدواج کنم با اینکه دوست دارم زندگی مشترک داشته باشم و یه مونس همدم داشته باشم یکی که دوسش داشته باشم دوسم داشته باشه و کنار هم به خوبی خوشی زندگی کنیم ولی متاسفانه نشده خیلی تنه ام خیلی
سلام ابراهیم هستم از شمال ایران منم سی شهریور ۵۷ هستم اصلا تاریخ تولدم رو دوست ندارم ای کاش به دنیا نمیومدم
سلام شب همتون بخیر من مهدی هستم هنوز تقریبا مجردم چون عاشق یه بنده خدا شدم و هستم هنوز ولی به دلایل مشکلات نتونستیم هنوز با هم ازدواج کنیم ولی بازم شکر خدا از نطر مالی هم شکر خدا درخانه با برادر مجردم زندگی میکنم
با سلام خدمت هم تولدی های عزیزم من یه دختر۹ ساله و دو دختر دوقلوی ۵ ساله دارم و خدا رو شکر از لحاظ مالی و اقتصادی در سطح بالایی قرار دارم.و همیشه سپاسگزار خدای مهربونم
سلام زهرا هستم تو ی یک خانواده شمالی به دنیا امدم پدرم ومادرم کشاورز بودند زندگی ساده داشتیم مادرم بهترین بودبا تمام کمی وکاستی های پدرم می ساخت خم به ابرو نمی آورد حیاط خانه مان پر بود از درخت گلابی جنگلی درخت انجیر درخت آلوچه درخت بح وپر بود از گلهای قرمز محمدی که بوی گلاب می دادمادر بزرگی که خانه اش خانه قدیمی بود وبا هیزم غذا می پخت (طوبی)روحش شادپدر فوت کرد مادرم امسال توسل ۷۳ سالگی ومن تنها شدم از جای قشنگ زندگی خودم گفتم وگرنه همه پر هستیم از دردهای ناگفته
سلام خدمت همه متولدین ۵۰ سرگذشت زندگی دوستان رو خوندم اکثرا همه یه وجه مشترک داریم خیلی بد موقع به دنیا اومدیم جنگ ،زلزله،سیل،طوفان،فقر،بیکاری،شرایط بد اقتصادی،ازهمه بدتر خفقانو گیر و گورهای یه سری افراد افراطی که در اورگانهای نظامی وانتظار بودند شرایط سختی برای همه ما رقم زد امروز من در سن ۴۴سالگی دوتا بچه دارم یه پسر۱۷ساله و یه دختر ۱۳ساله فقط دلخوشیم خانوادم هستن و همسر خوبی که دارم فقط دوس دارم این شرایط بدی که همه ما داشتیم هیچ کس تجربه نکنه فقط از خدا میخام کمک کنه بتونم شرایط تحصیل تو خارج از ایران برای بچهام فراهم بشه بلکه طعم زندگی خوب رو اونا بتونن بچشن برای تمام متولدین ۵۰ و هموطنهای عزیزم سلامتی و تندرستی را خواهانم رضا از اراک دوستدار همه شما
سلام ما تا چشم باز کردیم جنگ بود همیشه آرزوی یک اسباب بازی یا یک چرخ داشتم هیچ وقت هم نداشتم به هزار سختی دیپلم گرفتم بعد مادرم سکته کرد نصف بدنش فلج شد ازدواج نکردم از پدر و مادرم مراقبت کردم سر کار رفتم و خرج خانه دادم پدرم حقوق نداشت وقتی پدر و مادرم فوت کردن بعد از دواج کردم الان یک دوقلو دختر و پسر دارم9سالشون هست الهی هزار مرتبه شکر از زندگیم راضی هستم دعای پدر و مادرم پست سرم هست با تشکر از هم سن و سالهای خدم انشاالله موفق باشیدخدیجه هستم
سلام عرض وادب من سهیلا متولد ۵۷ هستم سه تا فرزند پسر دارم همیشه شکرگذار خداوند هستم بااینکه خیلی سختی کشیدم زمین خوردم توشرایط خیلی سخت داشتم هیچوقت امید وایمانم رو از دست ندادم خداراشکر تونستم دوباره سرپا بشم یه زندگی جدید رو شروع کنم به خودم افتخار میکنم واینکه متولدین شهریور بسیار مهربون وبااحساس وباهوش هستم با آروزی موفقیت برای همه
فقط میتونم بگم بد زمانی متولد شدم نسلمون سوخت و هنوز هم ادامه داره
سلام به همگی ، منم۱۳۵۷ متولد شدم ، دوران جنگ و بمباران و ... را دیدم ولی همیشه امید به آینده داشتم ، کارمند شدم ولی هنوز به آرزوهام نرسیدم ... همه اون دوست داشتن ها و نشدن ها به یه آدم افسرده تبدیلم کرده ، کاش کشور ما هم مثل بقیه کشورها نمیزاشت اون همه استعداد بچه های این مرز و بوم به یه حسرت همیشگی مبدل بشه ، همه آرزوهامون که هیچ شد کاش حداقل یه رفاه نسبی و حداقلی داشتیم
سلام.من تولد۳۰شهریور ۱۳۵۷هستم در۱۴مردادسال۱۳۸۴ به رحمت خدارفتم.
سلام من هم زندگیم مشابه همون عزیزانیه که تو پیام نوشتن انگار ناف ما را با بدبختی و سیه روزی بریدن هرچه گشتم و زندگیم را ورق زدم هیچ خاطره ی خوشی نیافتم هرچه بود همان بود که به سرنوشتمان چسبیده اونم تلخ روزی و افسرده حالی وسلام
سلام علی هستم متولد ۵۷ کلا دبستانمون تو بیابانها درس خوندیم و دلهره هرلحظه بمباران را داشتیم جنگ تمام شد و ما بزرگ شدیم دانشگاه و کنکور شده بود بلایی جانمان الان که ۴۳سالگی رو داریم رد میکنیم علاقه به تولید داشتم و الان هم یه تولیدگرم و هرروز بمباران ندانمکاری محمود و حسن و ابراهیم میشیم کاش یه زمان دیگه متولد میشدیم همش جنگ و جنگ و اختلاس و دزدی و حق کشب
من تاریخ تولدم رو دوست ندارم اصلا برای چی بدنیا اومدیم ما ۵۷ ها
سلام به هم تولدی های عزیز نسل سوخته به معنی واقعی فقط ما بودیم و بس دوران تحول انقلاب رو فقط شنیدیم، جنگ رو دیدیم، اوج بیکاری رو حس کردیم، پشت کنکوری های معروف فقط خودمونیم چون نه داشگاههای عالی و غیر انتفاعی دیدیم و نه طعم واقعی آزادی رو فهمیدیم به خودمون که اومدیم دیدیم چهل سالگی رو رد کردیم بی اینکه زندگی کرده باشیم کفر نیست ولی واقعا خدا یه زندگی با دل خوش بهمون بدهکاره
همراه با به روی کار آمدن گند ترین حکومت به دنیا اومدیم
ای هواااااار
سلام دوستان به نظر من گند ترین دوره تاریخ رو هم سن و سالهای من تجربه کردند تا بچه بودیم جنگ شد و آوارگی و جنازه و خون من دو تا سطل بزرگ داشتم ترکش جمع میکردم هر دو پر بودند اون شده بود اسباب بازی ما همه چیز رو به چشم دیدیم جنگ و فقر و بد بختی اما اما هیچ چیز توی دنیا ارزش این رو نداره شب با آرامش سر تون رو روی زمین بذارین ماواقعا نسل سوخته بودیم اما انشا الله همتون آرامش و سلامتی داشته باشید ازدواج خوبی داشتم بینهایت از خانمم راضیم یه دختر ۱۰ ساله دارم که خیلی خانمه انشاالله همه تون سلامتی و آرامش داشته باشین راستی شغلم متاسفانه معلمیه چون هیچ وقت پول ندارم بچه ام همیشه میپرسه بابا سر برج کی میاد بعد سر برج هم که میاد شما یه جوری گولم میزنین
باسلام، ای کاش به دنیا نمیومدم،خودم راشناختم کار ،رنج ،حسرت ،خسته گی ،تاامروز همینجور کار میکنم هميشه کمبود دادم ،،واقعا نسل سوخته هستيم ازبرکت انقلاب اسلامی، ،خدایا،چنان کن سرانجام کار ، ،،،، تو خشنود باشی مارستگار
سلام من درتاریخ ۱۳۷۴ ازدواج کردم وسه تافرزندپسر دارم که پسربزرگم ۲۵ ساله هستش که هنوزمجردهستش و۵ ساله طلاق گرفتم چون شوهر اعتیاد خیلی شدید داشت
باسلام ...ازدواج کردم سه فرزند ویه نوه دارم ...واز زندگیم خیلی راضی هستم فقط حیف که خیییلی زود گذشت...
با سلام خدمت هم ماه تولدیهایم مریم هستم از دنیا اومدم راضی نیستم چون تا چشم باز کردم جنگ شد تا خواستم کودکی کنم ترس و دلهره بمباران هوایی رو داشتم همین که نوجوان شدم ازدواج کردم از بخت بدم با یه جان باز اعصاب و روان که حقوق هم نمی گیره با فلاکت زندگی میگزرونیم تو خونه خرابه های قدیمی زندگی میکنم از بچگی با صدام جنگیدیم نو جوانی با فقر و الانم همش تو خونمون با مار و عقرب میجنگیم اینا همش اثرات بدبختی و بد اقبالی ماست دیگه یکی نیست به اون خدایه پولدارا بگه بیکار بودی از نسل ما دهه پنجاهیا ذلیل تر پیدا نکردی همتون دوس دارم امیدوارم همیشه سایتون رو سر بچه هاتون باشه ما که سوختیم اما بچه هامون سبز باشن جامون آمین
باسلام فرهادهستم متولد57 فقط میتونم بگم اززمانی که دست چپ راستم رایادگرفتم تاالان شبانه روز جون کندم به هیج جای نرسیدم اینم ازخیربرکات جمهوری اسلامی دیگه توی این چهل ودوسال تنهاچیزی که خیلی خوشحالم کردتولدپسرم بودکه تولدش باتولد خودم توی یک روزه 30/6/ باکمال تشکرازنرم افزارخوبتون
سلام ب هم سن و سالهای خودم افتخارمیکنم بچه انقلاب هستم دبیرستانی بودم ک ازدواج کردم بااینکه سختی های زیادی کشیدم بازم خداروشکر از زندگی و خانواده ام راضیم یه پسر 19ساله و یه دختر 17ساله دارم ک نفسم هستن بهترینها رو براتون آرزو دارم یلدا
سلام عزیزان خیلی خوشحال شدم این پیام های زیبا سخت آسان را متعالعه کردم واقعا انرژی گرفتم منم دوران کودکی و نوجوانی بسیار سختی را پشت سر گزاشتم درنوجوانی پدر مریض شد و من با حقوق 3000هزارتومانی خانواده 9نفری رو اداره کردم ساعت شش صبح تا نوه شب سرکار بودم امید وارم دیگه اون روز های سخت برنگرده نتونستم درس بخونم در سن 22سالگی ازدواج کردم الحمدلله یک پسر 19ویک دختر 11ساله دارم باز هم کارم شد خدمت به مردم شهر.راننده اتبوس شرکت واحد شدم ...از ته دل همتونو واقعا دوست دارم . ارادتمندتان علیرضا مشهد مقدس
سلام من ۴۲سالمه ولی انگار۲۰سالمه شایدظاهرم پیره ولی دلم خیلی جوونه ازخدامیخوام همیشه همینطوربمونه شوهرم کارگر هنوزنتونستیم یه خونه یایک وسیله ای بخریم ولی خداروشاکرم که تنمون سالمه یه دختر ۲۱ساله دارم که توعقد دارم واسش جهازمیخرم وخداروهزاربارشکرمیکنم همینکه ارامش داریم اگه چیزی نداریم امیدوارم حال دل همه متولدین ۵۷خوب باشه بهتریناروبراتون ارزودارم ازخدای متعال
سلام فریده هستم و فرزند زمان شاهنشاه اریان مهر خیلی زود گذشت اما من اصلا فکر نمیکنم که ۴۲ساله هستم شکر خدا یه پسر ۲۲ساله و یه دختر ۳ساله دارم که امید زندگی من هستن سال گذشته همسرم رو از دست دادم واسه همین میگم بیشتر قدر همو بدانید بخدا زندگی ارزش غصه خوردن نداره دوستون دارم متولدین ۵۷
سلام به هم نسل های خودم . فقط میشه گفت چقدر زود گذشت . ای کاش قدر همدیگرو بیشتر و بهتر بدونیم . امیدوارم این فراز و نشیب یه روزی تموم بشع و فرزندانمون در این خاک با آرامش زندگی کنند . حیف که زود دیر شد .
خدا رو شکر شناسنامه شاهنشاهی داشتم . و متعلق به دوران طلایی ایران هستم . به امید روزها ی زیبا برای هم وطنانم
منم مثل همه توبچگی توکوچه هاوپشت بام گذشت ودیپلم گرفتم وسنتی بایک روانی ازدواج کردم بگذردالان ده سال هست طلاق گرفتم بعدطلاق به لطف خدادربیمارستان کارمندشدم وکنارکاردرس خوندم وپسرمو باچنگ ودندان کنارکم لطفی های خانوادم بزرگ کردم الان ارشدحقوقم ودارم باتمام تلاش براوکالت میخونم وخونه وماشین خریدم وپسرم داره ۲۰ساله میشه وخدابخوادبافردمناسبی میخوام ازدواج کنم همتون رو دوست دارم همسن های من
سلام من یک کودکی سخت داشتم و باهمه ی نداری فقیر درس خواندن ا لیسانس گرفتم الان کارمند هستم وسه تا پسردارم آن شاالله بچه هامون توی ی ارامش و نظم اقتصادی جامعه زندگی کنند
سلام مارال هستم. بچه آذربایجان. همسن انقلاب هستم. دوران کودکی خیلی سختی داشتم پدرم کارگر بود آموزش درسی دوران ما کاملترین آموزش بود بنظرم چون دروس بیست وپنج سال پیش هنوز هم توی ذهنم زنده هستن دو بار شکست خورده ام هم شکست عشقی و هم شکست زندگی اما باز شاکر خدایم از خدا برای جوانان وطنم سرزندگی و سلامتی میخواهم.
منم در سن نوزده سالگی بمدت 8سال حق الزحمه ای در نظام برده داری یکی از ادارات شروع بکار کردم بعد 8سال قراردادی شده 14سال هست قراردادی هستم دو پسر دارم و مستاجرم امیدی هم به آینده ندارم پسرم ده سال دیگه اگر خدا عمر بده درسش تموم میشه وارد بازار کار میشه منم هنوز شاغلم در سن پیری خودم بازنشست نشدم پسرم دنبال کار باید بگرده خدایا قسمت میدم به آبروی آدمهای خوب و آبرومند ظهور آقا امام زمان رو برسان خسته شدیم اینقدر ظلم و دزدی دیدیم
درگذشته تا۱۴سالگی فقط دنبال عروسک بازی ولباس دوختن واسشون بودم .توتایم اضافه هم رودیوارهاوپشت بومها چزخ زدم.بعدش یهویی متحول شدم ویکم هم بزرگ شدم.رفتم دنبال علایقم.البته بعضیاش.چون شهرکوچیک بود محدودیت داشتیم.خیاطی رودنبال کردم.بچه زرنگ درس نخون بودم.دانشگاه کلی آتیش سوزوندم.بعد دانشگاه یه مدت خیاط بودم ودرنهایت شتر ازدواج درخونمون خوابید.بله با همسر عزیزم ازدواج کردم.البته به انتخاب باباجونم
اصلا تاامروز اززندگی رضایت کامل ندارم وتوی زندگی خیلی بدشانسی آوردم آرزویی دارم که هیچوقت برآورده نمیشه واون اینه که کاش ۱۰سال به گذشته برمیگشتم خیلی درزندگی سختی کشیدم و الان خسته خسته هستم ازروزگار گذشته وحال
من علیرضا هستم الان یک همسر خوب وعالی دارم ویک پسر۱۸ساله ویک دختر ۳ساله دارم خدا رو شکر از تولدم در این روز خیلی راضیم دوستان سال تولدمان بسیار عالی و پر روزی میباشد
سلام.طوفان هستم. پدر.ومادرمان به ما ی نونی دادن تا بخوریم تمام شدنی نداره.
منم تقریبا بد موقعی به دنیا اومدم..دوران سختی در کودکی داشتم..الانم که دو تا بچه دارم .بدون همسر با بچه هام زندگی میکنم..ولی با همه این اوصاف.خدای بزرگ بهترین هدیه رو به من داده که همانا فرزندان خوب است..پسرم قویترین پسر جهان است..باز شکر خدا.اینده از ان ماست
سلام امین هستم با شروع جنگ و محاصره آبادان به اصطلاح مهاحر جنگ تحمیلی " جنگ زده" شدیم به شهر شیراز و سال 70 به آبادان برگشتیم درس خواندم لیسانس و فوق لیسانس گرفتم مدام تلاش کردم در بدترین شرایط جوی و گرمای طاقت فرسا کار راه سازی و نقشه برداری کردم چندبار به مرز خوشبختی و آرامش رسیدم ولی با سقوط ارزش پول دوباره عقب گرد کردم راه برای بهره مندی از رانت داشتم نخواستم استفاده کنم زندگی خوبی دارم اما بخاطرش بهای بسیار سنگینی دادم مثل اکثر هم نسلانم از یک عمر دونگی و تحمل بی نظمی اجتماعی خسته ام یک دختر دارم امیدوارم لااقل دخترم و فرزندان سرزمینم از آرامش بهره مند شوند
سلام. 8 ساله بودم پدرم با مادرم ازدواج کرد و چون خیلی با بچه حال نمی کردند خیلی دیر تصمیم گرفتند بنابراین در سن 12 سالگی به دنیا اومدم. زندگی فقیرانه ای داشتیم . به فوتبال علاقه شدیدی داشتم. از توپ پارچه ای و زمین خاکی شروع کردم تا تونستم در سن 17 سالگی برنده مقام کشوری تیله بازی با مانع شوم. در تحصیل خیلی موفق نبودم اما هرطوری بود خودم را به دانشگاه رسوندم و در رشته آبیاری گیاهان دریایی فارغ التحصیل دانشگاه آنگولا شدم. درآمدم، هی.. بد نیست در ماه 55 تومان یارانه می گیرم. از گرسنگی نون ندارم بخورم و هر شب با کباب خالی خورمو سیر می کنم و سرم روی بالش میگذارم. اما باز خدا راشکر
باید سوخت و ساخت
با سلام ؟درزندگی خیلی به من سخت گذشت درهر کاری شکست خوردم تا اینکه با نام الله شروع کردم شکرخدا زندگی نسبتا آرامی دارم ؟الان هم مشغول دعای شماها هستم که دارید این متن رو میخونید
باسلام زندگی سختی داشتم پدرم ازدست دادم درسن ۱۰سالگی الان مادرم ازدست دادم سال ۹۹انشالله که بهتربتونم زندگی کنم بازم راضی اززندگیم خداراشکرتوکل برخدا
خدا رو شکر . هر موقع افسار زندگی را در دست خودم گرفتم راضی نبودم ولی در دست خدا دادم همه چیز خوب و پرمعنا بوده . بی معنا ترین کلمه برایم رفیق بوده و پر معنا ترین کلمه دوست خدایا از تو برای همه بندگانت و خودم عاقبت بخیری میخواهم
سلام من ازابتدای کودکی سخت زندگی کردم سخت بزرگ شدم همش جنگ وفشارهای روانی حالا تواین سن یه جوردیگه دارم میکشم خسته شدم
سلام علی هستم ۳۵ سال از عمرمو تو غفلت و بدبختی زندگی کردم ولی وقتی فهمیدم که باید زندگیم با خواست خدا همسو بشه الان تو ۵ سال خداوند همه چی بهم داده و فهمیدم فقط باید از اون کمک بخوام و برای دیگران دعا کنم تا خدا کمکم کنه
خسته و نگران و زخم خورده.به اون چیزهایی که دوست داشتم نرسیدم چون درست و بموقع قدم برنداشتم.و بزرگترین انتخاب زندگیم بدترین انتخاب و کردم.کاش اینجوری نمیشد
خدا رو شکر هنوز کرونا نگرفتم و زنده ام