سلام من یک تیرماهی هستم ۴ فرزند دارم. خدا را شکر برای شما آرزوی سلامتی و شادی دارم .

باعرض سلام خدمت تمام 57 تی ها وتیرماهی های خونگرم وراستگو ومهربان ودلسوز.من تا قبل 31 سالگی دارای اعتبار ی بودم وضع مالی خوبی داشتم وبه همه کمک میکردم .واز زمانی که ازدواج کردم روی ارامش وخوشی رو تا الان که ساعت 4 صبح جمعه است ندیدم .اونم بخاطر اشتباه و سادگی خودم بود که همه به من گفتن ومن گوش نکرددم شایدباورتون نشه خودمم میدونستم دارم اشتباه میکنم اما شد انچه که نباید بشه.فقط بخاطر دوتا بچه هام دارم این روزا رو تحمل میکنم .فقط امیدم به خداست که کمکم کنه.برام دعا کنید.

سلام من یک تیرماهیم یکی ازماهای خوشگل خدا انسان باید لحضه لحضه فرصتی را که خداوند داده قدردان باشه برای راه پر پیچ خم ابدیت زندگیش رابسازهچون این دنیا به مانند پنجره ایست هرکس با دیدگاه خود میبیند وتمام

سلام و درود بر پنجاه و هفتی ها منم دوره ابتدایی به خوبی طی کردن در راهنمایی با تجدید و امتحان شهریور تموم کردم و به هنرستان رفتم رشته مکانیک و بعد رفتم سرکار مکانیکی چند سالی کار کردم تا اینکه دیسک کمر گرفتم و سر کار نرفتیم . چند شغل عوض کردم تا اینکه تو یه شرکت کار کردم و موندکار شدم سال 87 ازدواج کردم و یه دختر 12 ساله دارم و خانوادم دوست دارم خدا رو شکر ماشین و خونه خریدم و یه زندگی اروم داریم ممنون از برنامه خوبیتون

سلام ودرود .. سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم از خداوند بابت گذشته وحال ..خداروشکر با چالشهای فراوان در دوران کودکی تا باحال آدم قوی وسرپا هستم دخترم ازدواج کرده و نوه دارم.خودم هم زن کدبانویی هستم وازاینکه عشق ونور الهی در زندگی همه هست خدایا شکرت شکرت

سلام من تا کلاس نهم درس خوندم بعد ازدواج کردم دوتا فرزند دارم یه پسر یه دختر خدارو شکر الانم نوه دخترم دوتا پسر. پسرم نامزد داره خودم خیلی زحمت کشیدم تا به اینجا رسیدم درحال حاضر شوهرم مریض ناراحتی قلب داره بیکار ولی بازم خداروشکر میگذره ممنون ازاین برنامه خوبتون

درود تا قبل ازدواج کار کردم و درس خوند م رفتم سربازی من ٢۴ سالگی ازدواج کردم از صفر شروع کردم تو سن ٣٠ سالگی خونه خریدم بعد هر چند سال یه بار متراژ بزرگ کردم ویلا و ماشین دارم یه کارگاه رو شریکم درآمدم بد نیست خداروشاکرم همیشه دعای پدرو مادر پشت سرم دستم بر بیاد به همه کمک میکنم متاسفانه تو ٣٠ سالگی آریتمی قلبی گرفتم و باهاش می‌سازم دوبار عمل کردم ««پشتکار مادر موفقیت »» ««محبت به دیگران خوشبختی»» ««صداقت وسلامت آرامش»»

سلام سرگذشت من یه قصه پرغصه و گاهی شیرینه تو ۶ سالگی افتادم تو چاه سه متری ولی کاملا سالم بیرون اومدم تو ۱۴ سالگی پدرمو از دست دادم. تنها کسی که باعث قوت قلبم بود و در ۱۸ سالگی دایی عزیزم رفت خیلی ضربات خوردم. از آن تاریخ دیگه هیچکس و هیچکس منو نفهمید. پشتیبان کل خانواده شدم، برادرام و خواهر و مادرم و تمامی اقوام، در دوران تحصیل کلا شاگرد زرنگی بودم. نقاشی و طراحی و خطاطی، والیبال و تنیس روی میز همیشه اول منطقه بودم. تو نهج البلاغه تو دانشگاه نفر اول شدم. کنکور چندین رشته هنر و ریاضی و مدیریت قبول شدم از ۷۹ شرکتی کار کردم، در ۸۴ آزمون استخدامی سراسری شرکت کردم از شهرستان کوچیک تو یه وزارتخونه استخدام شدممدیریت دولتی رو خوندم و ادامه دادم. ۸۱ ازدواج کردم در ۸۲ تنها دخترم بدنیا اومد در ۹۶ جدا شدم و الان مشغول بزرگ کردن فرزندمم.

سلام الحمدلله سال ۷۶ دانشگاه قبول شدم سال ۸۰ استخدام شدم و سال۸۶ ازدواج کردم و چهار فرزند دارم. معمولا زمان جوانی ما غول کنکور خودنمایی میکرد و با تلاش فراوان و شبانه روزی کنکور قبول شدم. اگرچه دوران تقریبا ساده ای را پشت سر نگذاشتم ولی خدا رو شکر کشور امنی داریم و به کوری دشمنان داخلی و خارجی دارای رهبری فرزانه هستیم.هزاران بار شکر.

کاش میشدسرنوشت راازسرنوشت

خداروشکر خوب شکرت خدا که یک تیرماهی هستم

باسلام اکثردوستانم ومن که درسال۵۷بدنیا اومدیم متاسفانه حال وروزخوشی ندارن انگار که بدراینیشترکسانیکه دراین سال بدنیااومدن ی جوری نفرین شدن.همش بدمیاریم. ممنون

کاش میشد سرنوشت را از سر نوشت

من یاسر هستم دوبار ورشکست شدم در اوج جوانی فکر میکردم از همه زرنگ تر هستم ولی الان در سن ۴۲ سالگی فهمیدم همه افکار من توهمی بیش نبود آدم تازه از سن ۴۰سالگی یک انسان کامل میشود

سلام دوستان من درست در سن چهل سالگی از خواب غفلت بیدار شدم والحمدلله الان در مسیر درستی حرکت میکنم انشاالله تمام بشریت متوجه بهانه ی خلقتشان بشوند ومولایمان ظهور کنند آمین

سلام سال 75ازدواج کردم تو سن18سالگی و دیپلم گرفتم و دانشگاه مشهد قبول شدم وضعیت مالی شوهرم اصلا خوب نبود الان سه تا بچه دارم ودوتا خونه ودوتا ماشین وضعیت مالی هم الان بد نیست خدارو شکر ولی تا به این نقطه رسیدم خیلی تو زندگی وجوانی ارزوهایی به دلم موند ولی الان از زندگیم راضی هستم همه جوره

سلام دوستان من حساب سن وسالم رو دارم تو بیست و شیش سالگی ازدواج کردم الان سه تا پسر دارم اون موقعی که ازدواج کردم وضع مالیم خیلی خراب بود اما دیدم جوانی رو دارم توکل کردم به خدا تو محل خوش نام بودم چندتا خواستگاری رفتم خیلیشون به خاطر وضع مالیم ردم کردن آدمای خوبی بودن حق داشتن ولی بلاخره به لطف خدا یکی پیدا شد مارو به غلامی قبول کرد یادمه پرسید کارت چیه گفتم کار بلدم کار ندارم قبول کردن خانمم قانعه الان هم وضعم توپ نیست بدهکارم و مستاجر ولی خوشحالم خودمو معطل بی پولی نکردم تاز ه اگه فحش نمیدید میگم دوست داریم کلی بچه داشته باشیم

خیلی خوب بود،،ولی تابحال نفهمیده بودم که سنم۴۰سال شده کاملانامیدشدم،،چون هنوزمجردم،،اصلایادسن وسالم نبودم بااینکه وضع اقتصادی عالی ندارم ولی به اندازه خودم خداراشاکرم،شب وروزام به خوشی میگذرونوم ویادم رفته بودکه سالهارابشمروم ولی بااین برنامه که بهم دوران بچگی وجوانی ومیانسالی رایاداوری کردبایدبرم دنبال زندگی،،،ولی روی هم رفته خیلی برنامه عالی وخوبی بود،،باتشکرازعوامل..