سلام به همه هم تولدی های عزیز، حس خوبیه بدونی آدم هایی با تو در یک روز بدنیا اومدن و بزرگ شدن و هنوز هستن. امیدوارم 45 سال دیگه هم همه ما باشیم و اینجا از خودمون بنویسیم. زندگی برای منم مثل بقیه سختی های خودش رو داشته و داره ولی حتما برای همه ما زیبایی هم داشته و داره. هنوز هم روزهای قشنگی پیش رو داریم امیدوارم سختی هاتون زودگذر باشه، سلامت و دلشاد باشید عزیزان.

سلام دوستان من 45 سالمه در بچگی مثه اکثریت متولدین دهه 50 خیلی سختی کشیدم ولی الان میفهمم همش برام فایده داشته و شعور وادراکم رو زیاد کرده الان میفهمم که خدا درهمه ی احوالات حواسش به همه ی ماست و دوست داشتنی ترین دوست داشتنیهاست

سلام‌ به همه دی ماهی های عزیز در زندگی بقدری سختی کشیدم که هیچگاه نمیخواهم به دوران سیاه کودکی و نوجوانی برگردم ... دنده ام زیر مشکلات زندگی خورد شد . ولی الان خداروشکر اندازه خودم دارم و در رفاه کامل هستم . دوران کودکی طعم داشتن پدر را نچشیدم ... کلا متولدین دهه ۵۰ خیلی سختی کشیدند هرکدام به نحوی ... الان فقط دوست دارم در کنار پسر و همسرم زندگی کنم و از زندگی لذت ببرم ...

سلام دوستان عزیز. من یه ازدواج ناموفق داشتم الان مجردم و زندگیم به لطف خدا خوبه شرایط مالی خوبی دارم همه امکانات رفاهی برام فراهمه اما ای کاش مادرم بود و موفقیتم رو با هم جشن میگرفتیم زندگی بالا و پایین زیاد داره نن از صفر شروع کردم خدا و دعایه مادرم کمکم کرد امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه

سلام بر دوستان عزیزم ای کاش می شناختمتون و باهاتون دوست میشدم. من تو زندگی خیلی جنگیدم,خدا رو شکر وضع مالیم به لطف خدا و درسایه تلاش خودم خوبه.یه پسر دانشجو دارم.تا حدودی زندگی بروفق مرادمه,ولی ای کاش با این تجربیات به گذشته برمیگشتم. برای همه تون آرزوی بهترینها رو دارم.دوستتون دارم.

سلام،این 45 سال مثل سگ زحمت کشیدم ، با هزار بدبختی 75 ملیون نقدینگی جور کردم که نصفش وام بود ، 60 ملیون هم قسط بنگاهی بستم یه دانگ فنگ خریدم ، ماشین تعمیر آورد،تصادف کردم ، قسطام عقب افتاد ، اجاره خونه عقب افتاد،صاحب خونه جوابم کرد ، بانک وکیل گرفته بود ، بنگاه دار میخاست توقیف م اینم و بگیره،شبعید بود با دو تا بچه یه ریال پول نداشتم ، شرمنده ی خانوادم بودم،مجبور شدم بخاطر این مشکلات مواد مخدر بزنم داخل ماشین ، اصفهان گیر کردم ، مثل آب خوردن ماشینم و مصادره کردن،19سال زندانی بهم دادن ، زن و بچم ، هم آواره شدن،فقط دلم میخاد شب بخابم صبح بیدار نشم،بمیرم تا گریه های پدر و مادرم و و آوارگی زن و بچم و نبینم،

هیچکاره شدم.اما تو این دنیا همه چیز رو فهمیدم.نه خدایی هست.نه اخرتی.وضع مالیم بد نیست.بچه های خوبی دارم.خیلی زود 45 ساله شدم.باورم نمیشه که اینقدر ازعمرم گذشته.هیچ وقت کار نکردم.ارثیه هم نداشتم.خود به خود بدون هیچ فعالیتی خرج روزمره میرسه.هرچی بیشتر فهمیدم بیشتر ناراحت شدم.ازدنیا راضی نیستم.والبته از زنگیم.(به جز بچه هام)خوش باشی هم سن وسال.کاش میدونستم زندگی شما چطوری شده

سلام بر هم تولدهای عزیزم امیدوارم همیشه سالم وتندرست باشین من که هنوز خودم را جون می بینم تازه بعد از بازنشستگی می خوام سفرهای با تور را شروع کنم چون تا اون موقع دوتا از فرزندام دانشجو میشن دیگه برای درساشون غصه ای ندارم البته یکیشون الان دانشجو پرستاریه و دیگری دوست دارم پزشک بشه به امید روزهای بهتر زندگی ما ایرانی ها

سلام به هم تولدیهای عزیزم. گذشتم عالی بوده ولی رو به غروبه. من ساعت6صبح بدنیا آمدم و دوست داشتم با همطالعانه خودم آشنا بشم. کاش چنین امکانی بود.

خدارو شکر میکنم روزگار میگذره ولی خیلی سخت امیدوارم روزهای خوب دوباره برگردن من یه خانواده فوق العاده. عالی دارم

روزگار مثل باد میگذره ....فقط باید از تجربیات دیگران استفاده کرد به جای اینکه خودمون تجربه کنیم من ۴۴ سالمه